وبلاگ شخصی حسین غایبی شباهنگ

ساخت وبلاگ
سینما همیشه به عنوان هنری جمعی، هنری توده‌ای معرفی و شناخته شده است، کاری گروهی و جمعی که افرادی را پیرامون موضوعی مشترک گردهم آورده است. از زمانی که فیلم خروج «کارگران از کارخانه» توسط برادران لومیر ساخته شد، تصوری از هنری که به بازنماییِ زندگی توده می‌پردازد و آن‌ها را با خود همراه می‌سازد، در سینما شکل گرفت. از همان زمان بود که سینما به‌عنوان هنری متعلق به توده، مقابل تاتر به عنوان هنری والا و متعلق به طبقه‌ی نخبه قرار گرفت و محل مناقشات بسیاری شد. از زمانی‌که سینماسکه‌ای‌ها(نیکل‌ادئون‌ها) مقارن شده بود با کاهش ساعات کار کارگران، سینما هنری ارزان و در دسترس برای همگان، از هر طبقه‌ای شد که می‌توانست اوقات فراغتی برای آنان بسازد. ایده‌یِ سرگرمی برای همه، هنر برای توده‌ها از ابتدا با سینما همراه بوده است که در کلِ تاریخ سینما بارها به آن دامن زده شده است. از وقتی استودیوها شکل گرفتند و قوانینی نوشته شدند و از وقتی‌که تکنیسین‌هایی آموزش دیدند و دانشگاه‌ها و مدارس سینمایی بوجود آمدند، هر چه بیشتر مفهوم حرفه‌ای‌گری و تخصص‌محوری در سینما جای باز کرد، اکنون دیگر اقلیتی در حال ظهور بودند که امکان دسترسی به منابع تولید فیلم یافتند. ولی هرچه سینما با ارجاع به ادبیات برای خلق قصه، روی آوری به حافظه‌‌یِ داستانی و متون کهنِ برگرفته از ادبیات شفاهی و مکتوب فرهنگ‌ عامه سعی داشت تا توده‌ی بیشتری از مردم را به سالن‌ها بکشاند و بیشتر به این ایده دامن بزند که سینما متعلق به عامه‌ی مردم است، از آن طرف بیشتر به سمت صنعتی شدن و شکل بخشیدن به مناسبات درونی‌اش می‌رفت. چرخه‌ی اقتصادی و کالاشدگیِ سینما هم از این ایده جمعی استفاده کرد تا هر چه بیشتر بخواهد سلیقه‌ی توده‌ی مردم را در سراسر دنیا بساز وبلاگ شخصی حسین غایبی شباهنگ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حسین غایبی شباهنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinshabahango بازدید : 80 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 18:29

با توجه به مولفه های ساختاری هالیوود همچون جلب توجه مخاطب عام و سود اقتصادی تولید فیلم و همچنین مولفه های معنایی چون بهره گیری از روابط جنسی و خشونت، می توان سینمای'>سینمای آلترناتیو را سینمایی تعریف کرد که چارچوب های ساختاری و معنایی متفاوتی را دنبال می کند؛ حال ممکن است این چارچوب های متفاوت در سینمای نوآر فرانسه نمود پیدا کند یا در سینمای عباس کیارستمی.شاید سخن گفتن از سینمای آلترناتیو برای مخاطب عمومی سینما اندکی نامانوس باشد؛ چراکه سال ها سلطه هالیوود بر فضای عمومی سینمای جهان موجب شده فیلم های خارج از این چارچوب به عنوان فیلم های «مخاطب خاص» و «خسته کننده» معرفی شوند، اما باید توجه داشت مواجهه با این سینما می تواند پنجره ای متفاوت از جهان را به روی مخاطب بگشاید. از آشنایی زدایی «ژان لوک گدار» در «از نفس افتاده» تا سکانس گفتگوی همایون ارشادی با کارمند موزه حیات وحش دارآباد در «طعم گیلاس» زوایایی از زندگی را تصویر می کند که شانس تماشای آن در فیلمی هالیوودی بسیار اندک است.سینمای آلترناتیو را شاید بتوان به نوعی تجربه دوباره سینما دانست؛ چه در ابعاد فنی و ساختاری و چه از منظر معنایی و مفهومی آن؛ تجربه ای که حالا با رشد امکاناتی که تکنولوژی در اختیارمان قرار می دهد سهل تر از گذشته به نظر می رسد. اگر زمانی هرگونه فیلمسازی تنها با دوربین های گران قیمت و عظیم الجثه امکان پذیر بود، حالا موبایل های جیبی هم امکان کسب تجربه را به مخاطب می دهند.اما سوی دیگر ماجرا مربوط به تجربه های معنایی سینمای آلترناتیو است که می تواند در جهان امروز بسیار راهگشا باشد. پیش از سخن گفتن در این باره باید موضوعی را روشن کرد و آن جهانی شدن اومانیسم آمریکایی است.مفاهیم «اومانیسم» و وجهه فلسفی آن «سوبژکتیویسم»، وبلاگ شخصی حسین غایبی شباهنگ...
ما را در سایت وبلاگ شخصی حسین غایبی شباهنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosseinshabahango بازدید : 233 تاريخ : شنبه 13 اسفند 1401 ساعت: 18:29